به گزارش مشرق، نیمهشب دهم خرداد سال ۱۴۰۱ مردی با پلیس تماس گرفت و از شنیده شدن صدای درگیری شدید همسایهاش در خانه خبر داد. در ادامه مأموران برای بررسی این گزارش به محل درگیری که خانهای در قرچک ورامین بود، اعزام شدند.
مرد همسایه با دیدن مأموران گفت: حدود یک ساعت قبل از خانه همسایه واحد کناری که زوج جوانی هستند، صدای دعوا و درگیری شنیدیم. زن همسایه با جیغ و فریاد التماس میکرد که شوهرش او را نزند اما مرد جوان فریاد میکشید و مدام میگفت «میکشمت». بعد از مدتی هم صدا ناگهان قطع شد. هر چند این زوج از وقتی به این خانه آمدهاند، بیشتر مواقع با هم دعوا داشتند اما امشب موضوع خیلی فرق داشت و میترسم اتفاق ناگواری رخ داده باشد.
پس از آن مأموران زنگ خانه زوج جوان را زدند که ناگهان مردی ۴۰ ساله در حالی که صورت و لباسهایش خونی بود و چاقویی هم به دست داشت، در را باز کرد و با دیدن مأموران بدون هیچ مقدمهای گفت: همسرم را کشتم!
بدین ترتیب مأموران بلافاصله وارد خانه شدند و جسد خونین زن ۳۶ ساله را که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود، مشاهده کردند. با ثبت گزارش اولیه این جنایت از سوی مأموران، جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل و متهم نیز در محل جنایت بازداشت شد.
اعتراف به قتل در کلانتری
مرد جوان پس از دستگیری و بازجوییهای اولیه ضمن اعتراف به قتل همسرش گفت: از سر شب حال خوبی نداشتم، به سختی توانستم بخوابم اما به یکباره احساس خفگی و سنگینی کردم و از خواب پریدم. همان موقع همسرم را که خواب بود، بیدار کردم و از او خواستم یک لیوان آب به من بدهد شاید حالم بهتر شود اما او توجهی نکرد و دوباره خوابید.
وی ادامه داد: از این کارش خیلی عصبانی شدم و چون حالم واقعاً بد بود و انتظار نداشتم او به من بیتوجهی کند، به همین خاطر سرش داد زدم و اعتراض کردم. بعد آنقدر خشمگین شدم که به آشپزخانه رفتم و چاقویی برداشتم و دوباره به اتاق برگشتم. همسرم با دیدن من در آن شرایط ترسید و احساس خطر کرد. شروع به التماس و جیغ و فریاد کرد تا مانع کارم شود اما من توجه نکردم و او را زدم.
پس از اعترافات متهم پزشکی قانونی هم در گزارشی اعلام کرد که علت فوت مقتول برخورد جسم تیز و برنده با شریانهای حیاتی و خونریزی شدید بوده است. بنابراین با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
اظهارات جدید متهم در دادگاه
در ابتدای جلسه دادگاه پدر و مادر مقتول درخواست قصاص کردند.
مادر مقتول وقتی به جایگاه رفت، در حالی که بشدت اشک میریخت و خواهان قصاص دامادش بود، گفت: دخترم ۲۰ ساله بود که با این مرد ازدواج کرد اما یک روز خوش نداشت. من در جریان زندگی و اختلافهایشان بودم. در طول این سالها دامادم هیچوقت با دخترم رفتار خوبی نداشت و اذیتش میکرد. دخترم فقط به خاطر بچهاش با او زندگی میکرد. ما به هیچ عنوان حاضر به مصالحه نیستیم و درخواستمان قصاص است.
پس از آن متهم به جایگاه رفت اما این بار منکر ارتکاب قتل شد و گفت: من همسرم را نکشتم. آن شب خواب بودم و نمیدانم چه کسی او را کشته بود.
سپس قاضی به متهم گفت: تو در همه مراحل بازجویی و بازسازی صحنه جرم به قتل همسرت با جزئیات اعتراف کردی و همه مدارک و مستندات علیه توست. بنابراین سعی نکن با دروغ جرمت را پنهان کنی.
در این لحظه متهم با ناراحتی گفت: شب حادثه حالم خوب نبود اما همسرم به جای اینکه از من مراقبت کند، مدام در حال خرید اینترنتی با کارت بانکیام بود.
وقتی پیامکهای برداشت از حسابم میآمد، بیشتر عصبی میشدم. به سراغش رفتم و با عصبانیت گفتم، کارتم را بده میخواهم به بیمارستان بروم اما او بیتوجه به حال و شرایط من همچنان به کار خودش ادامه داد. من هم تصمیم گرفتم کمی بخوابم شاید بهتر شوم اما هنوز چشمهایم گرم نشده بود که احساس کردم کسی بالای سرم ایستاده.
وی ادامه داد: تا چشمم را باز کردم، دیدم همسرم چاقو به دست قصد دارد من را بکشد. به سرعت چاقو را گرفتم و چند ضربهای به او زدم. مادرزنم میگوید ما باهم اختلاف داشتیم اما همه زن و شوهرها در زندگی مشترک اختلاف دارند. با این حال پشیمانم و از فرزندم و پدر و مادر همسرم میخواهم مرا ببخشند و حلالم کنند.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده وی را به قصاص محکوم کردند.